جدول جو
جدول جو

معنی حق الورک - جستجوی لغت در جدول جو

حق الورک
(حُقْ قُلْ وَ رَ)
مغاکی که سر استخوان ران در آن است. حق الفخذ. حق الحاوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حق الشرب
تصویر حق الشرب
پولی که بابت بهای آبی که به خانه یا مزرعه می رسد داده می شود، حقابه، آب بها
فرهنگ فارسی عمید
(حَقْ قُشْ شُ)
حقابه. ص ص آب بهاء. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(حَقْ قُلْ اَ)
حقی که بمالک زمین دهند برای کشت یا چرانیدن مواشی یا مرور و امثال آن
لغت نامه دهخدا
(حَقْ قُلْ وُ)
ورودیه. مبلغی که پردازند برای اجازۀ ورود به گردشگاهی یا باغی یا اجتماعی و یا مدرسه ای و امثال آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از حق الشرب
تصویر حق الشرب
آب بها حقی است که بسهمی از آب رودخانه تعلق میگیرد، آب بها
فرهنگ لغت هوشیار
حقی که بمالک زمین دهند برای کشت یا چرانیدن مواشی یا مرور و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
ورودی، ورودیه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حقابه، آب بها
فرهنگ واژه مترادف متضاد